بازخوانی پرونده هنری جلال آل احمد/ جلال اولین عشق زندگی خانم مدیر
جلال آل احمد متولد ۱۱ آذرماه ۱۳۰۲
به گزارش خبرنگار ۳۶۱ درجه ایران، امروز ۱۱ آذرماه سالروز تولد جلال آل احمد نویسنده و منتقد ادبی کشورمان است.
جلال آل احمد
جلال آل احمد نویسنده و منتقد ادبی کشورمان ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در تهران متولد شد.نثر جلال آل احمد تلگرافی، شلاقی، عصبی، پرخاشگر، حساس، دقیق، تیزبین، صریح، صمیمی، منزّهطلب، حادثهآفرین، فشرده، کوتاه، بریده، و درعینحال بلیغ است. نثر وی بهطور خاص در مقالات، سنگین، گزارشی و روزنامهنگارانه است. آل احمد دارای نثری برونگرا است.
آل احمد در شکستن برخی از سنتهای ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کمنظیر داشت و این ویژگی در نامههای او بهاوج میرسد. از ویژگیهای دیگر نثر جلال آل احمد میتوان به نیمه رها کردن بسیاری از جملات، تعبیرات و اندیشهها و استفاده از علامت «…» بهجای آنها اشاره کرد، که این امر در راستای ایجاز نوشتهها و ضربآهنگ سریعِ آنهاست. جلال در دورهٔ ادبیات متعهد زندگی میکرده و هنر نویسندگیاش، هنری متعهد بوده و این موضوع در کتابهایش آشکار است. مهمترین ویژگی هنر متعهد تلقی ابزار، وسیله و رسانهبودن هنر است؛ یعنی آنچه اهمیت دارد پیامی است که از طریق این رسانه منتقل میشود.
جلال آل احمد همسر سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی بود که از شهرت ویژه ای در دنیای ادبیات برخوردار است. جلال آل احمد در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در چهل و پنج سالگی در گیلان درگذشت.
در حال حاضر یکی از بزرگراههای مهم پایتخت ایران، تهران هم به نام جلال آل احمد و هم چنین هرساله جایزه و جشنوارهای ادبی به نام او از سوی دولت برگزار میشود.
آثار جلال آل احمد همچنان برای مخاطبان و دوستدارانش خواندنی و جذاب است. لیلی گلستان مدیر گالری گلستان نیز چندی پیش در گفتگو با یکی از رسانههای داخلی از زندهیاد جلال آلاحمد میگوید: «من هیچوقت به قضاوت دیگران کاری نداشتهام. من حرف خودم را میزنم و آنها هم هر حرفی دلشان میخواهد بزنند. من هنوز عاشقش هستم. جلال اولین عشق زندگیام بود اما بعد که بزرگتر شدم و توانستم کتابهایش را بخوانم، واقعا عاشق نثرش شدم؛ نثر موجزِ عصبیِ تندوتیزش را بسیار دوست دارم و «مدیر مدرسه» را یکی از شاهکارهای ادبیاتِ فارسی میدانم و همینطور «سنگی بر گوری» را که چهقدر با آن گریه کردم. به هر حال آدم بزرگی بود.
خانه سیمین دانشور و همسرش جلال آل احمد در بنبست ارض، در کوچه رهبری و خیابان دزاشیب قرار دارد؛ خانهای که جلال آن را در زمانی که سیمین دانشور برای تحصیل به خارج از کشور رفته بود، بهدست خود ساخت. این خانه سالها محل گردآمدن نویسندگان بسیاری بود و تا زمان مرگ جلال، محل زندگی جلال و سیمین بود.
این خانه بزرگ و زیبا با حیاط پر از درختان سرسبز و حوض آبیاش، با دیوارهای پر از عکس و نقاشی از جلال و سیمین در فاصله ۲۵۰ متری خانه نیما یوشیج قرار دارد و شهرداری تهران به دنبال آن است تا به واسطه قرار گرفتن این دو ملک در نزدیکی هم و ارتباط نزدیک نیما و جلال در دوران حیات، حد فاصل این دو ملک را به گذر فرهنگی تبدیل کند.