اختصاصی| اهمیت وحدت ملی وعوامل بسترساز اتحاد ملّی ایران
در هر ملّتی وحدت و همبستگی مردم موجد تلاش مشترک برای دستیابی به اهداف ملّی و مانع وقوع طغیانها و کینهتوزیها میشود و بر همین اساس این مهم راه رسیدن به سعادت را فراهم میکند.
به گزارش خبرنگار ۳۶۱ درجه ایران، ملت ایران در بهمن ۱۳۵۷ معجزه اتحاد و وحدت ملی را درک کردهاند و به این مهم واقف هستند که انجام آنچه از طریق افراد غیرممکن است با نیرو و خرد جمعی تحولی بزرگ را به دنبال خواهد داشت. در باب اهمیت این بحث همین بس که مقام معظم رهبری هم وحدت را رمز پیروزی میدانند و روز ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ به نام وحدت ملی نامگذاری شده است.
ایشان در این باره میفرمایند: وحدت ملی، همان چیزی است که میتواند پشتوانه همه تلاشهای دولتمردان و مسؤولان و مبارزان و دلسوزان این کشور و این انقلاب باشد. بدون وحدت ملی، این کشور بزرگترین نیروی خود و مایه عظمت خودش را نخواهد داشت. میبینیم کسانی تلاش میکنند تا این وحدت را خدشهدار کنند. یقیناً آنها دوستان این ملت نیستند. وحدت ملی، شعار اساسی و حیاتی برای کشور ماست. مخاطب این شعار هم افراد خاصی نیستند؛ همه هستند. آحاد مردم مسؤولند؛ بخصوص مسئولان کشور، بیش از همه مسئولند. سیاستمداران و کسانی که در صحنه سیاست، حضور و فعالیت دارند، بسیار مسئولند. وحدت ملی برای همه ملت، شعار بزرگی است.
مقام معظم رهبری همواره روی اهمیت وحدت ملی تاکید داشتهاند و در جایی دیگر فرمودند: «من بر روی وحدت ملّی تأکید بیشتری دارم، به خاطر اینکه امنیت هم ناشی از وحدت است، اگر وحدت نباشد، امنیت ملّی هم به خطر میافتد و ایجاد ناامنی میشود.»
اگر مقوله وحدت ملّی را کشورهای جهان اسلام، به صورت مسألهای جدی دنبال کنند و مسلمانان به آثار و فواید آن پی ببرند، بیشک میتوانند به بزرگترین قطب جهانی تبدیل گردند و تمام ابرقدرتها را تحت فشار و سیطره خود قرار دهند. اگر امروز ما مشاهده میکنیم که کشورهای اسلامی وضع اقتصادی نابسامانی دارند، بهخاطر درک ناصحیح از ضرورت این مهم است.
اکنون سخن اینجاست که اگر وحدت ملّی در جامعه برقرار باشد، چه اهداف و فوایدی بر آن مترتب است؟ به طور خلاصه اهداف و فواید وحدت ملّی عبارتاند از:
۱ــ ایجاد همدلی و مشارکت میان قشرهای مختلف مردم و حضور در عرصههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و…: در پرتو این مهم است که قشرهای مختلف مردم، دست در دست هم مینهند و برای سازندگی کشور خویش گامهای مؤثری برمیدارند.
«وظیفه امروز مردم این است که اولاً، وحدت و صفا و برادری را با همه وجودشان حفظ کنند و… ثانیاً، ملّت ایران گوش به زنگ باشند تا آنجایی که انقلاب و نظام حضور آنها را لازم میداند در صحنه حاضر باشند… با حضور آگاهانه و مخلصانه شما، تمام مشکلات ریز و درشت این کشور و ملّت برطرف خواهد شد.»
مقام معظم رهبری حضور مردم در صحنههای مختلف اجتماعی ــ که جز به وسیله برقراری وحدت در بین آنان میسر نمیشود ــ را راز بزرگ غلبه بر مشکلات معرفی کرده و تأکید فرموده است: در سایه این وحدت است که ما بارها و بارها تودهنی به دشمن زدهایم.
۲ــ جلوگیری از آسیبپذیری جامعه و پیروزی در برابر انواع تهاجمات داخلی و خارجی: وقتی وحدت و همدلی میان تمامی مردم برقرار باشد، مردم آن کشور، براساس پایبندی و التزاماتی که نسبت به میهن، ناموس، رهبر و سرمایه کشورشان دارند، اجازه نمیدهند هیچگونه لرزشی در درون خود نسبت به وفاداری به اصول اسلامی به وجود آید و قرص و محکم در برابر همه نوع تهدید، اعم از داخلی یا خارجی، مقاومت میکنند.
«علت اینکه ما ملّت ایران، در ده سال بعد از انقلاب توانستیم در مقابل تهاجم گوناگون دشمن ــ با همه مشکلات آن ــ بایستیم و مقاومت کنیم و ضرر بیشتری متوجه آنان بکنیم، این است که به برکت دین و ایمان و انقلاب و اسلام و آموزش قرآنی و اسلامی شخصیت عظیمالشأنی که بیان سخن و کلامش، مفاد و مضمون قرآن و اسلام بود، در میان مردم ما روحیه انقلابی و پارسایی انقلابی و وحدت کلمه بیشتر حکمفرما بود.»
واضح است جامعهای که در آن وحدت و یکدلی حاکم باشد، کمتر آسیبپذیر است؛ زیرا در چنین جوامعی به علت استحکام حکومت و حمایت مردم، دشمن امید کمتری برای رخنه در آن دارد و راهها را بر روی خویش مسدود میبیند، ازاینرو نمیتواند جامعه را به آسیب و بحران دچار سازد و اوضاع را متشنج نماید.
۳ــ استعمارستیزی و برقراری عدالت اجتماعی: یکی از اهداف اولیه و اساسی معصومین(ع) استعمارستیزی و برقراری عدالت اجتماعی بود. علمای متدیّن و آگاه نظام شکوهمند اسلامی ایران نیز با پیروی از این مسلک، از آن سال که اجرای این رسالت را برعهده گرفتند، در مقابل استعمار با تمام قوا و توان مقابله کردند و درصدد برآمدند تا عدالت اجتماعی را به مفهوم واقعی خویش در جامعه اجرا نمایند.
مردم ایران، برخلاف ادوار گذشته، در دوران انقلاب و پس از آن با دامن زدن به این مسأله، ثابت نمودهاند که دیگر آن مردم قبل از انقلاب ایران نیستند که تابع استعمار باشند؛ چراکه خداوند در قرآن کریم به صراحت پیروزی مسلمانان را وعده داده و نقشههای منافقان را خنثی اعلام کرده است.
«نقطه مثبتی که باز در اینجا باید از نظر دور نماند، این است که ”المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض“ (توبه / ۶۷) یعنی از جنس یکدیگرند. در مورد ”المومنون و المومنات“ میفرماید ”بعضهم اولیاء بعض“ (توبه / ۷۱)، یعنی پیوسته به یکدیگرند. بین منافقون و منافقات، آن صمیمیت و صفا و وحدت هرگز به وجود نخواهد آمد. بالاخره در این جبهه واحد کفر و استکبار، اختلاف و تشتت رأی و تعارض قوا و نیروها با یکدیگر به قدری وجود خواهد داشت که اگر مومنین وقتشناس، وجود داشته باشند و بخواهند از فرصتها استفاده کنند، بتوانند، لیکن ظاهر قضیه آن است که اگر خطر واحدی مجموعه قدرت مادی عالم و این امپراتوری خطرناک را تهدید بکند، آنها دستشان با هم است.»
۴ــ نزدیک ساختن احزاب و گروههای سیاسی کشور به هم برای حل مشکلات جامعه: هر جامعه در درون خود متشکل از احزاب و گروههایی است که به خاطر برخی اهداف خاص تشکیل گردیده است و در سیاستهای کلان جامعه مداخله مینمایند. در کشور ما نیز احزاب و جناحهای مختلفی وجود دارد که هرکدام براساس مرام و اهداف خاصی بهوجود آمدهاند و در حیات سیاسی جامعه فعالیت میکنند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با تنی چند از شخصیتها و سران احزاب و جناحهای سیاسی کشور، با تأکید بر ضرورت وفاداری به شعارها و مواضع اصولی انقلاب و با تبیین دیدگاههای دشمنان داخلی و خارجی، و لزوم شفافگری صریح در مقابل آنان، در جهت عینیت بخشیدن به وحدت ملّی فرمود: «شما باید در جایگاه حقیقی خود محکم بایستید و با در دست گرفتن ابتکار عمل، با دوستان دیگری که در اصول انقلاب و نظام با هم توافق نظر دارید، گردهم آیید و با تکرار اصول مشترک و تأکید بر خط امام، عدم جدایی دین از سیاست و دیگر اصول انقلاب، ضد انقلاب را منزوی و مرزهای خود را با آنها کاملاً مشخص کنید و وحدت ملّی را عینیت بخشید، بنده نیز از شما حمایت خواهم کرد.»
۵ــ ارتباط تنگاتنگ دولت و ملّت: ملّت را میتوان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یکدیگر و اساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید میآید. درواقع ملّت جزء مهم دولت میباشد و یکی از ارکان اساسی و مهم آن است که بیوجود ملّت، دولت مفهوم خاص خویش را نخواهد داشت. ازاینرو در صورتی که میان ملّت و دولت وحدت همهجانبه برقرار باشد، چنین ملّتی هرگز اجازه نخواهند داد دولت در مشکلات و گرفتاریها تنها بماند و به ضعف و انحلال دچار شود. مقام معظم رهبری، در بیاناتشان اتحاد مردم با دولت را وصفنشدنی و سرمنشأ تمام پیروزیها دانسته است: «اتصال نظام، دولت، حکومت و مسئولان با مردم، یکی از همان نعمتهای معجزهآسای الهی است. اگر مردم نبودند و این اخلاصها و فداکاریهای بینظیر نبود، انقلاب هم پیروز نمیشد، جنگ هم به پیروزی نمیرسید، در مقابل محاصره اقتصادی دشمن هم توان مقاومت باقی نمیماند، والا شما تصور میکنید که شیاطین حاضرند یک حکومت و یک پرچم اسلامی را اینطور برافراشته در عالم تحمل کنند؟ اگر در یک نقطه دنیا صدایی از اسلام بلند میشود، ببینید دستگاههای تبلیغاتی چه میکنند و چطور از غیظ به خود میپیچند و نمیتوانند تحمل کنند! دیدید که در این چند سال، بازوهای شیطانی و دستهای شیطانی در سراسر عالم در مقابل انقلاب و جمهوری اسلامی چه کردند. آنچه آنها را تا امروز ناکام کرده است که نتوانستهاند مقاصد شومشان را عملی کنند، همین پیوند و اتصال ارتباط با مردم و حضور مردم در صحنه است.» بنابراین وحدت مهمترین عامل برقراری پیوند عاطفی عمیق میان ملّت و دولت است که در صورت نبود آن جامعه به تشتت، هرج و مرج و اضمحلال دچار میشود.
۶ــ اتحاد کلمه و ایجاد دولتی مقتدر: یکی از تفاوتهای اساسی نظام سیاسی اسلام با مکاتب سیاسی و حقوقی معاصر در مرزبندی موجود میان «ملّت و امت» است. اسلام از آن جهت که دینی جاودانه و جهانشمول است و جامعه بشری را مخاطب خویش میداند، بدون توجه به مرزهای سرزمینی و تفاوتهای نژادی، زبانی، ملّی و فرهنگی از میان همه انسانها سربازگیری میکند و نام «امت واحده» را بر پیروان خویش مینهد.
تشکیل امت واحده و اسلامی فراگیر میسر نیست، مگر در سایه اتحاد کلمه. البته اگر ما اتحاد کلمه داشته باشیم و بر روی آن تأکید کنیم، مسلماً دولت مقتدری خواهیم داشت که در تمام عرصههای جهانی جلوهگر خواهد شد و در برقراری عدالت اجتماعی گامهای ارزندهای برخواهد داشت.
«وحدت اسلامی را در بین خودتان، با کمال قوت حفظ کنید. نگذارید همین دشمنان خبیثی که از آنها اسم آوردیم، بتوانند یا طمع کنند که بین شما ملّت اختلاف ایجاد کنند. امید است به فضل الهی، وحدت و یکپارچگی و ایمان و اقتدار شما، دنیای اسلام را هم بیدار کنید… شما تنها ملّتی هستید که قدرتمندانه و با صدای رسا میگویید: فلسطین آری، اسلام آری، اسرائیل نه، امریکا نه، استکبار نه، این به برکت اسلام است.»
عوامل بسترساز اتحاد ملّی
۱ــ عوامل سیاسی:
عوامل سیاسی به دستهای از عوامل اطلاق میشود که دولتمردان و کارگزاران نظام در آنها بسیار تأثیرگذارند. در این دسته از عوامل جایگاه حکومت بسیار مهم است. حکومت اسلامی از سه جنبه بررسیشدنی است:
الف) رهبری و مرجعیت: مرجعیت و رهبری و رابطه این دو عنوان، یکی از مسائل مهم در موضوع ولایت فقیه و حکومت اسلامی در دوره غیبت میباشد.
نکته اساسی بحث ما در این مهم، آن است که رهبری چه سهمی در برقراری وحدت دارد؟ رهبر بهعنوان راهنما و پیشوای مردم که نائب امام معصوم(ع) در عصر غیبت است با ارائه راهبردهای اساسی، جامعه را برای برقراری حکومت همهجانبه و جهانشمول آماده میسازد و تلاش میکند تا حاکمیت دینی را به نحو احسن برقرار نماید. مقام معظم رهبری در این باره فرموده است: «امروز قدرتهای دنیا اصرار دارند و پولها خرج میکنند، برای اینکه بتوانند خط حاکمیت دین را از دنیا پاک کنند. در بخشی از عالم اتفاقی افتاده است، ملّتی قیام کرد و حاکمیت دینی و ارزشهای دینی را علیرغم میل قدرتمندان بهوجود آورده است.»
در حقیقت برقراری حاکمیت دینی، به رهبری علمای دین و با یاری مردم تحقق مییابد. مردم در این صورت نیز دوستدار ولایتاند و در پاسخ به ندای او از جان دریغ نمیکنند. اما در این میان وظیفه رهبر است تا به شکلهای مختلف مردم را در صحنه نگاه دارد و در تمام امور از حقوق مردم دفاع نماید.
بنابراین رهبر، بهعنوان فردی دلسوز در رأس حکومت اسلامی، میتواند با استفاده از روشهای مختلف که در ذیل به چند نمونه آن اشاره شده است در برقراری وحدت ملّی مؤثر باشد: ۱ــ با عنایت به فرامین عالیه الهی درصدد باشد احکام خدا را عملی و اجرا نماید؛ ۲ــ در برقراری عدالت اجتماعی تلاش نماید و با هرگونه تبعیض و فساد مبارزه کند؛ ۳ــ به امور مسلمانان و مستضعفان رسیدگی کند و از تضییع حقوق آنان جلوگیری نماید؛ ۴ــ مردم و مسئولان را با وظایف خود آشنا ساخته و با رهنمودهای خود آنان را به همدیگر نزدیکتر نماید؛ ۵ــ نسبت به حقوق مردم به هیچ وجه اغماض نداشته باشد و… .
نمونه بارز این امر، حادثه کوی دانشگاه تهران در هفدهم تیر سال ۱۳۷۸ میباشد که مقام معظم رهبری با تمام وجود در مقابل رسانههای گروهی جهان از حقوق مردم دفاع کرد و با صراحت به مخالفان و معاندان داخلی و خارجی فرمود: «من از حق خود میگذرم، ولی از حقوق مردم هرگز!» مردم نیز به یمن این ازخودگذشتگی با اتحاد و یکدلی در تمامی نقاط ایران پهناور، در حمایت از رهبری، راهپیمایی و تظاهرات به راه انداختند و دشمن را به عقبنشینی واداشتند.
ب) قوای سهگانه و دستگاههای دولتی: از عوامل مؤثر و مهم دیگری که میتواند در رکاب رهبری، سهم بسزایی در برقراری وحدت ملّی میان مردم داشته باشد، هماهنگی قوای سهگانه در جهت خدمت به مردم است. دستگاههای دولتی، بهویژه قوه مجریه، که مجری قوانین وضعشده از سوی مجلس یا قوه قانونگذار است، باید با به کار گماردن مدیران و کارگزاران لایق هدف اصلی خویش را حل معضلات اجتماعی و گرفتاریهای مردم بداند و انسجام درونی را حفظ نماید.
«شما چگونه میخواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟ مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسائل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیتالمال هیچ حدی برای خودمان قائل نشدیم. هرچه توانستیم خرج کردیم. مگر اعتماد مردم باقی میماند؟ مگر مردم کورند؟… آقایان! مگر مردم نمیبینند که ما چگونه زندگی میکنیم؟»
قوه قضائیه نیز در کنار قوه مجریه میتواند سهمی بسیار مهم در سلامت و کمال جامعه داشته باشد. همیشه دستگاه قضایی در هر کشوری، جزء مجموعههای وزین و عالیقدر و برخوردار از وزانتهای علمی، اخلاقی و تقوایی هستند که میتوانند در ایجاد وحدت ملّی ما و برقراری عدالت اجتماعی و احقاق حقوق مستضعفان گامهای مؤثری بردارند. عملکرد مسئولان قضایی باید به گونهای باشد که مردم به آن اعتماد داشته باشند؛ زیرا در غیر این صورت، اعتماد عمومی مردم از بین میرود و باز تفرقه و آشوب به جای وحدت و امنیت کشور را فراخواهد گرفت.
«ما باید کاری کنیم که دستگاه قضایی در کل زندگی مردم و در کل بسیط حیات یک یک افراد این جامعه ــ سطح کشور را عرض نمیکنم، سطح کشور که چیز قهری است ــ چنین حالت امیدی داشته باشد؛ یعنی همینکه کسی مشکلی پیدا کرد، مظلوم واقع شد، یا مورد کمترین اجحافی قرار گرفت، در دل و زبان بگوید که به دستگاه قضایی مراجعه میکنیم، تا ظالم سر جای خود بنشیند. باید چنین روحیهای در مردم بهوجود بیاید.»
مجلس شورای اسلامی نیز به عنوان قوه قانونگذار، که قوانین کشور را تنظیم مینمایند، باید با هوشیاری و بصیرت کامل و با اقدامات شایسته و خداپسندانه موجبات رضایت عموم مردم را فراهم سازد و زمینههای رخنه دشمنان را به داخل مرزهای ایران و بهویژه اسلام مسدود نمایند.
«نمایندگان محترم ملّت در مجلس شورای اسلامی، باید به دقت مراقب باشند که مبادا خدای نخواسته اظهارات آنان، دلسردی و یأس را از تریبون عمومی مجلس، در سطح جامعه پراکنده سازد، بلکه قولاً و عملاً مظهر یکپارچگی ملّت باشند… رمز موفقیت دولت و قوه قضائیه و مقنّنه، در پشتیبانی قاطبه ملّت از آنهاست. مجلس شورای اسلامی، نقطه امید نظام و مظهر اقتدار و اختیار ملّت است… .»
ج) مردم: به عنوان مهمترین رکن تشکیلدهنده جامعه، یعنی مردم، در صورتی که با دستگاههای دولتی و مقام رهبری هماهنگ باشد و انسجام درونی خویش را حفظ نماید، به فضل خدا مسلماً پیروز تمام میدانها خواهد بود.
«جمهوری اسلامی به فضل الهی، به کوری چشم دشمنان و علیرغم وسوسه خناسان و اشکالتراشی اشکالتراشانِ بدپیله بیانصاف تا امروز مراحل زیادی را پیش رفته و با قدرت نیز پیش خواهد رفت… . البته اگر مانعها نبود، وضعیت از این خیلی بهتر بود… . اگر اعمال غرضهای دشمنان شناختهشده و نشده نبود، از این حالت خیلی بهتر بود. وحدت مردم محبت میان مردم و مسئولان عشق به راه خدا و راه اسلام و راه آن رهبر عظیمالشأن و عالیقدر، آن امام راحل … مردم را پیش برده و حرکت داده است و این تلاشها با ارزش است.» آری در سایه چنین وحدتی، دولت و دستگاههای اجرایی کشور به ملّت، و ملّت به دولت دلگرم میشوند و با حفظ اتحاد کلمه و وحدت، در برابر تمام مصائب استقامت میکنند و تسلیم ایادی و اجانب نمیشوند.
۲ــ عوامل اجتماعی:
عوامل اجتماعی به آن دسته از اقداماتی اطلاق میشود که دولتمردان و کارگزاران به منظور رفاه حال مردم و از بین بردن مشکلات اجتماعی آنان انجام میدهند: مانند از بین بردن فقر، بیکاری و… .
عوامل اجتماعی میتواند به شیوههای مختلف در برقراری وحدت مؤثر باشد. مهمترین این شیوهها عبارتاند از:
الف) تشکیل اتحادیههای صنفی، و توجه به مشکلات مردم: «از دورههای گذشته تا به امروز، کسبه و اصناف و تجار و کسانیکه در کار داد و ستد بودهاند، اهل عمل به دین و عقیده دینی و اعتقاد به علمای دین و حضور در کنار آنها بودهاند،… همین تدیّن و انس کسبه به علما موجب شده است که در هر میدانی که علمای دین حضور داشتهاند، حضور اصناف و کسبه و اهل بازار در آنجا قطعی باشد. وقتی که علمای اسلام میخواستند در دوران مبارزات یک حضور مردمی قاطع را نشان بدهند، دستور میدادند که بازارها تعطیل بشود، و بازاریان و کسبه تعطیل میکردند؛ یعنی پشت سر علما میایستادند و این تأثیر زیادی داشت… .»
ب) تشکیل هیأتهای مذهبی و توجه به مسائل معنوی: هیأتهای مذهبی میتوانند روح تشنه آدمی را در چشمهسار زلال معرفت سیراب کنند و نیازهای معنوی مردم را مرتفع سازند. مداحان و ذاکران اهل بیت(ع) با برگزاری مراسم عزاداری نسبت به گردآوری مردم برای زمانی خاص اقدام مینمایند و در مدح و منقبت انبیا و معصومین(ع) مدیحهسرایی میکنند و درواقع این اقدام آنان تبلوری از «وحدت ملّی» است.
«شما پیوند عاطفی مردم با ائمه(ع) را حفظ کنید… عاطفه مردم ما و پیوندشان با ائمه(ع) و عشقشان که در شادی آنها حقیقتاً شاد میشوند و در عزای آنها حقیقتاً محزون و غمگین میشوند، چیز بسیار مهمی است… .»
نماز جمعه با توجه به اهمیت آن و تأثیر عظیمی که در جلب رحمت الهی با هدایت مسلمانان و حفظ استقامت و وحدت و آگاهیهای سیاسی و دینی آنان دارد، میتواند با بهتر برگزار شدن در سراسر کشور، به عنوان میعادگاه اصلی مردم برای ایجاد وحدت مؤثر باشد.
ج) ایجاد مراکز و کانونهای تفریحی سالم: تشکیل کانونهای قرآن، مجامع جهانی اهل بیت(ع)، سازمانها و کنفرانسهای حمایت از مظلومان، ایجاد مراکز ورزشی، فرهنگی و تفریحی سالم که در آنها به نوعی تبادل افکار و نظریات انجام میشود و قشرهای مختلف مردم در آنها جمع میشوند، از عوامل مهم و بسترساز اجتماعی وحدت ملّی قلمداد میشوند. شکلگیری گروههای مذهبی و صنفهای مختلف که به نوعی در آنها دستهای از مردم گردهم میآیند و برای نیل به هدفی مشترک گام برمیدارند، میتواند خود عامل مهمی در شکلگیری وحدت ملّی باشد.
۳) عوامل اقتصادی:
عوامل اقتصادی درواقع به مجموعهای از اقداماتی گفته میشود که دولتمردان و مسئولان اجرایی یک کشور برای بهبود مشکلات اقتصادی جامعه انجام میدهند.
امروزه یکی از مسائل مهمی که میتواند در موفقیت یا رکود اهداف جامعه و دولتمردان آن سهم بسزایی داشته باشد مسائل اقتصادی میباشد. در پرتو رسیدگی به این مهم، مردم دغدغهای برای مشکلات معیشتی ندارند و در صورت به وجود آمدن مشکلی بهخوبی با آن مقابله میکنند و انسجام درونی آنها از هم نمیپاشد.
«مسئولان فرق نمیکند، مسئولان دولتی، مسئولان قوه مقنّنه، قضائیه، یعنی همه کسانیکه دستاندرکار مسائل اداره کشورند باید به آن مسئولیت خودشان بپردازند و وجود خودشان را به آن بدهند… . مهمترین مسأله، مساله اقتصادی است. این طرح (ساماندهی اقتصادی) کار بزرگی بود. طرح امیدی در مردم ایجاد میکند… .»
دولت و مسئولان اجرایی کشور باید با توزیع عادلانه درآمد، با هرگونه فقر، فساد و تبعیض در جامعه مبارزه کنند و تلاش نمایند تا منابع و درآمدهای حاصله به صورت یکسان، در اختیار قشرهای مختلف مردم قرار گیرد، بهطوریکه این توزیع در تمامی نقاط ایران انجام شود و هیچ فرقی بین طبقات شهری، روستایی، عشایری، ثروتمند و فقیر نباشد.
«مباحثی همچون اولویت توسعه سیاسی یا اقتصادی، که مدتها بخش اعظمی از وقت رسانههای مختلف را به خود اختصاص داد، اما کارگزاران و مسئولان دولتی باید بدون توجه به این مباحث، به دنبال اصلاح وضع اقتصادی مردم باشند؛ چراکه اگر مردم از مسائل اقتصادی و معیشتی، نارضایتی نداشته باشند، هیچ مسألهای آنها را به معارضه ترغیب و تشویق نمیکند. اما اگر مردم مشکلات اقتصادی فراوان داشته باشند، هرقدر هم آزادی باشد، مردم از حکومت برمیگردند.»
بنابراین لازم است که مسائل اقتصادی نیز در کنار سایر عوامل دخیل، در ایجاد زمینههای مناسب برای تأمین وحدت ملّی مورد توجه جدی مسئولان و مردم قرار گیرد. مسئولان دولتی باید به جای شعار دادن، در تحقق این مهم گام بردارند و درصدد برآیند مشکلات اقتصادی مردم را رفع کنند.
۴) عوامل فرهنگی: به آن دسته از اقداماتی اطلاق میشود که مسئولان و دولتمردان کشور به منظور بهبود اوضاع فرهنگی کشور انجام میدهند و با ایجاد مراکز فرهنگی نظیر مراکز علمی ــ پژوهشی، مدارس، دانشگاهها، مطبوعات و… بسترهای لازم برای تقویت وحدت ملّی را تحقق میبخشند.
یکی از مقولات مهمی که امروزه میتواند در دگرگونی اوضاع هر جامعهای تأثیر بسزایی داشته باشد مقوله فرهنگ است. هر ملّتی دارای ذخیرههای فرهنگی است که نسبت به عمق و فراگیری و قدمت آن، باعث قوام ملّی و پیوستگی افراد و نسلهای یک ملّت با هم و با گذشته خویش میشود. این ذخیرهها که حاصل رنج و تلاش و فراز و نشیبهای سالیان ملّت است، گرانبهاترین سرمایه نزد آن ملّت و دشمن اوست.
درواقع فرهنگ رکن رکین هر جامعهای است که در صورت رشد و شکوفایی آن، میتوان به استقلال و خودکفایی رسید و دست بیگانگان را از رسوخ در امورات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی کشور قطع کرد.
«با عدم وابستگی فرهنگی است که استقلال یک ملّت تأمین میشود… . اگر فرهنگ، اخلاق، عقاید و باورهای دشمنان و بیگانگان در میان ملّتی رواج داشته باشد چنین ملّتی نمیتواند علیرغم مستقل بودن در امور سیاسی و اقتصادی ادعای استقلال کند. تنها در صورتی میتوان یک مجموعه بشری را مستقل دانست که نتواند خود را از سرایت امواج مسموم فرهنگی که توسط بیگانگان ساخته و پرداخته شده است حفظ کند.»
از آنجایی که جامعه ما، جامعهای دینی و مذهبی است، با جوامعی که صرفاً مسائل مادی زندگی مردم در میان آنها اهمیت دارد، تفاوتهای بسیاری خواهد داشت. در چنین جامعهای در کنار مسائل مادی و معیشتی مردم، هدفهای معنوی و فرهنگی آنان نیز، که با روح و قلب آنان عجین میباشد، برنامهریزی میشود.
«سیاست ما مقهور فرهنگ ماست و چهره بیرونی و نمادین انقلاب، یک چهره فرهنگی است. فرهنگ ما ساختهشده تاریخ، مکتب و انقلاب ماست. لذا با این ادعای بزرگ، مردم از ما توقعات بسیاری دارند که باید به آن عمل کنیم و از بین بردن نواقص کار را جدی بگیریم.»
با این اوصاف، به طور اختصار میتوان سهم مسائل فرهنگی را در تحقق وحدت ملّی اینگونه بیان نمود: ۱ــ با توجه به اینکه فرهنگ دربردارنده کلیه، عادات، ملکات، اخلاق و رسوم انسانی است، لذا در صورت توجه و احترام به این مقولات، میتوان وحدت را در بین قشرهای مختلف که دارای عادات، رسوم و خلقیات متفاوتی هستند، ایجاد نمود؛ ۲ــ لازمه استقلال هر کشوری، وابسته نبودن از لحاظ فرهنگی است. طبیعی است، فرهنگ وابسته، زمینهساز نفوذ رسوم و سنن فرهنگی بیگانه به داخل مرزهای یک کشور است و با ورود این رسوم، خواسته یا ناخواسته، مطامع و اهداف کشور مسلط دنبال خواهد شد. اما در صورت وابسته نبودن، نیروهای دلسوز با استفاده از سنن خودی و کارآمد، بسترهای لازم برای ترقی و کمال ملّی را فراهم میکنند و به حفظ وحدت و انسجام ملّی کمک میکنند.
۳ــ رسانههای گروهی و وسایل ارتباط جمعی نظیر صدا و سیما، مطبوعات، مراکز فرهنگی، مدارس، دانشگاهها و سایر عوامل که جزء بنگاههای فرهنگی قلمداد میشوند و از ابزار مهم فرهنگی به شمار میروند، میتوانند با پرورش نیروهای متعهد و متخصص و تشویق مردم به حضور در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… جامعه سهم بسزایی در ایجاد وحدت و حفظ آرامش جامعه داشته باشند، به گونهای که همه نیروهای فرهنگی و فرهنگسازان این عمل را جزء وظایف اصلی خود قلمداد کنند.
۵ــ عوامل نظامی:
به مجموعهای از نیروهای انسانی، ابزار و لوازم جنگی، مجهز بودن به فنون نظامی روز و هرگونه وسیله نظامی که بتوان به گونهای به واسطه آن در مقابل مهاجمان ایستادگی نمود، عوامل نظامی میگویند. وحدت همه قشرهای ملّت و مسئولان و دولتمردان در شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران از سوی امام راحل(ره) رمز پیروزی نام گرفت.
«اگر نیروهای مومن، بسیج و حزباللهی، یعنی همین عامه مردم، همین اکثریت عظیم کشور عزیز ما، همینهایی که جنگ را اداره کردند، همینهایی که از اول انقلاب تا به حال، با همه حوادث، مقابله کردند، نبودند، و اگر بسیج و نیروهای عظیم حزبالله نبود، ما هم در جنگ و هم در مقابل دشمنان گوناگون در این چند سال شکست میخوردیم… . این است آن نیروی اصلی این کشور و نظام اسلامی متکی به این نیرو است. اگر مردم یعنی نیروهای مومن و حزباللهی با نظام و دولت باشند، که بحمدالله هستند، هیچ دشمنی نمیتواند کاری از پیش ببرد.»
در زمان جنگ تحمیلی، در سایه برقراری وحدت و اتحادی که از جانب امام(ره) میان انبوه مردم ایجاد شده بود، دستههای عظیم مردم گرد هم آمدند و توانستند در مقابل دشمن ایستادگی کنند.
نیروهای مسلح درواقع، بهعنوان مهمترین و قدرتمندترین بازوی نظام، میتوانند با استفاده از عوامل زیر در ایجاد و بسترسازی وحدت ملّی مؤثر باشد:
الف) همکاری و همدلی میان نیروهای مسلح و دولت: بدون تردید به وجود آمدن هرگونه تشنج و اختلاف میان نیروهای مسلح، اعم از ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی، نتیجه کارآمد و شایستهای برای کشور ما نخواهد داشت؛ زیرا در پرتو همین تشنجات و اختلافات داخلی، دشمن به راحتی در دل ما نفوذ خواهد کرد و پایههای امنیتی کشورمان را متزلزل خواهد ساخت.
«ارتش و سپاه دو سازمان و دو بازوی مسلح در خدمت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی هستند که هر کدام با توجه به وظایف خود باید در جهت برطرف کردن کاستیها و تبدیل ضعف به قدرت، تلاش کنند و درخشندگیهای هر یک برای دیگری درس و الگو باشد. ارتش و سپاه باید در کنار یکدیگر و در حیطه وظایف مشخصی که بر عهده دارند خود را مجهز و قوی کنند.»
اگرچه نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران از ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی تشکیل شده است و دارای اهداف و آرمانهای واحدی میباشند، اما با توجه به تعدد سازمانهای موجود، باید این سازمانها در حین ادای وظیفه به طور هماهنگ عمل نمایند تا از ایجاد هرگونه اختلاف و تفرقه جلوگیری به عمل آورند.
ب) استقلال و آمادگی نیروهای نظامی در سیاست دفاعی کشور: همانطور که میدانیم، یکی از انگیزههای اساسی قیام شکوهمند انقلاب اسلامی ایران به رهبری امامخمینی(ره) استقلال و حفظ تمامیّت ارضی کشور بود.
استقلال نظامی وقتی است که کشور بدون اتکا به بیگانگان، قدرت دفاع از خود را داشته باشد و نیز بدون وابستگی به قدرتهای بزرگ از عهده پاسداری از تمامیت ارضی خود برآید.
«ما به نیروی ذاتی و قدرتها و تواناییها و لیاقتهای خودمان متکی هستیم، باید هم متکی باشیم. اگر به این نیروها، متکی نبودیم، موجودیت این کشور و این ملّت، به شدت مورد تهدید و در خطر بود… . در دنیای امروز که قطبیگریِ بسیار شدیدی وجود دارد، قطب قدرتها و قطب وابستگان به قدرتها. فاصله اینها هم از لحاظ نیروی نظامی و سیاسی و اقتصادی، یک فاصله ژرف و ناپیمودنی است. با این وصفی که امروز در دنیا هست، قدرتهایی که میتوانند به کسی کمک بدهند… فقط به قیمت وابستگی به کسی کمک میدهند ولاغیر.»
به طور خلاصه میتوان سهم عوامل نظامی را در استمرار و زمینهسازی وحدت ملّی اینگونه بیان نمود: ۱ــ نیروهای انسانی مومن و متعهد از ارکان اساسی عوامل نظامی به شمار میرود و وحدت و هماهنگی میان آنان مصونیت و حفظ استقلال و تمامیّت ارضی را به دنبال دارد؛ ۲ــ همکاری میان عوامل نظامی میتواند در جنبههای مختلف نظامی، سیاسی و… زمینهساز و بسترساز وحدت ملّی باشد؛ ۳ــ تجهیز نیروهای نظامی به سلاحهای مدرن و علم روز باعث میشود بر توان دفاعی آنها افزوده شود که خود وابسته نبودن به قدرتهای دیگر را به دنبال دارد و این خود زمینهای برای مشارکت عمومی فراهم میسازد که ابزار مهم وحدت ملّی است.
بسیار عالی و بامحتوا