یه لب خندون و یه کاسه آش تو هوای سرد پاییز چند؟
بین همه دغدغههای ذهنی و گرفتاریهای ریز و درشت، یه سری کارهای ساده حسابی حال دل آدم رو خوب میکنه حالا خودتون تصمیم بگیرید منو باز است سفارش دهید یه کاسه آش و لب خندون یا یه ذهن مشغول و یه غذایی که مزهای نداره؟
به گزارش تحریریه ۳۶۱ درجه ایران، آخر هفته هست برای پرسه یکی دو ساعته وارد خیابانهای شلوغ تهران شدم، چیزی جز ترافیک و بوق و سر و صدا نداشت. پشت چراغ قرمز میدون فردوسی، ۱۲۰ ثانیه همه رو کلافه کرده بود، بعضیا انگار دیرشون شده بود، بعضیا انگار زمان براشون مهم نبود.
الحق که این شلوغی بیشترین انرژی را از جونم به یغما برده، فکری به ذهنم میرسه اونم اینکه به یکی از خیابانهای پررستوران تهران در منطقه غرب تهران یه سر بزنم. یکی از خیابانهای پرتردد که به ایستگاه شکم هم معروف شده، خیابان ستارخان. پیاده راهی با یک راسته ازغذافروشی، فست فود و آش فروشی. شماری از مشتری ها در میزهای روبه روی مغازه ها همراه با خانواده و دوست و آشنا به صرف غذا مشغولند و مشتریانی هم در انتظار خالی شدن میزها هستن. بوی عطر آشها و کباب ها و جوجه کباب ها و جگرها منطقه رو پر کرده. شلوغی جمعیت اولین چیزیه که توجه هر بیننده ای رو جلب میکنه. انگار مردم منتظر سرد شدن هوا بودن تا دست خانواده رو بگیرن و آخر هفتهای بیان برای صرف اطعمه و اشربه.
به سختی فضایی برای پارک ماشین پیدا کردم. در شیش و بش موندن و رفتن بودم که بوی نعنا داغ تردیدم را ازم گرفت،آخه چیزی وسوسهبرانگیزتر از بوی آش برای آدم گرسنه نیست. اونم چه آشی!!!
حداقل یه ربع ساعت رو منتظر موندم. زوجهای جوان کنار خانوادههای پرجمعیتتر تو صف آش بودن، بعضیا بچه به بغل اومده بودن. خدا خدا میکردم از شانس خوبم تا نوبت بهم میرسه آش تموم نشه یا حداقل ته دیگ بهم برسه. بالاخره نوبتم شد و سفارشم رو ثبت کردم، خداروشکر انگار خیلی هم دیر نیومده بودم که بخواد آش تموم بشه. فضای داخلی آشکده یه حال و هوای دیگه داشت وقتی ولع و میل آدم ها رو میدیدم اشتیاق و گرسنگیم بیشتر میشد. بالاخره غذا اومد. یکی از نیروها یه کاسه آش رشته گذاشت رو میز و با صورت خندون گفت: امر دیگهای ندارید؟ منم که چشمم رو کاسه قفل شده بود بدون اینکه نگاش کنم با لیخند گفتم: نههه ممنون. الحق که ظاهرش هم مثل بوش بود. پر از کشک و نعنا داغ و پیاز داغ.
جمع صمیمانه خانوادهها در داخل و بیرون مغازه های فروش آش و فست فود و …. چشم نوازی می کنه. خانواده ها و جوونایی اومده بودن که با هم بودن رو در هوای پاییزی با صرف یه کاسه آش داغ یا چند سیخ کباب و جگر تجربه کنن.
این روزها که صفا و صمیمیت و سادگی زیر آوار مدها و آلامدهای وارداتی فرو رفته، می شه خیلی ساده کنار خونوادههاتون خوش باشید. لذت بردن از زندگی به همین چیزای ساده است.