کودکان کار
کسانی که کاندید شورای شهر شدید ، رای هم نیاوردید در خدمت باز است همشهریان عزیر ، کودکان معصوم و برده های کوچک که هر روزه جلوی چشمان شما هستند، از شما کمک می خواهند به گزارش ۳۶۱ درجه ایران کودکان کار مشکل و معضل بزرگی است که در اداره شهر بادیده گرفته شده و […]
کسانی که کاندید شورای شهر شدید ، رای هم نیاوردید در خدمت باز است
همشهریان عزیر ، کودکان معصوم و برده های کوچک که هر روزه جلوی چشمان شما هستند، از شما کمک می خواهند
به گزارش ۳۶۱ درجه ایران کودکان کار مشکل و معضل بزرگی است که در اداره شهر بادیده گرفته شده و به فراموشی سپرده شده است. این یادداشت را هم اعضای شورای شهر خصوصا افرادی که در دوره جدید مسئولیت میگیرند و همه خیرین و خانواده هایی که به این برده های کوچک از سر ترحم کمک می کنند این یادداشت را خوانده و به جای همدردی هایی که مشکل کودکان کار را بزرگتر می کند ، از طریق سازمانهای خیریه فکر بهتری بکنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
کودکان کار
کودکان کار به کودکان کارگر یا فقیری گفته میشود که به دلیل مشکلات اقتصادی به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند.
این کودکان به چند دسته تقسیم میشوند:
- دستهای از آنها در خیابانها کار میکنند و آخر شبها به خانه بازمیگردند و احتمالا به مدرسه میروند و لزوما در دام بزه نمیافتند.
- گروهی دیگر از رفتن به مدرسه و تجربهٔ دوران کودکی بیبهره هستند و ارتباطشان با خانواده در شرف قطع شدن است و سلامت روحی و جسمی آنها تهدید میشود و زمینهٔ بزهکاری برای این دسته فراهمتر است.
- گروهی دیگر به مدرسه نمیروند و همراه خانوادهٔ خود در خیابانها زندگی میکنند.
- گروه دیگر هم از اساس بیخانواده هستند و در خیابان رشد میکنند و ناگزیر تن به کار میدهند.
کودکان کار براساس دو فاکتور به صورت رسمی در کشورهای مختلف تعریف میگردند:
- نوع کار
- حداقل سن مناسب برای آن کار
عموماً به کودکی، کودک کار گفته میشود که مشغول به فعالیتی باشد که برای سلامت فیزیکی، روانی، اجتماعی، اخلاقی و شخصیتی کودک مضر باشد، و با تحصیل کودک تداخل پیدا کند. سن مناسب برای هر شغل و کاری بر اساس آثار آن کار بر سلامت و رشد کودک تعیین میگردد. بر این اساس، قرارداد شماره ۱۳۸ سازمان بینالمللی کار برای مشاغل مختلف یک حداقل سن را تعیین کرده که اگر کودکی که سنش پایینتر از این سن است مشغول به فعالیت در آن شغل باشد، آن کودک یک کودک کار در نظر گرفته میشود. این سنین عبارتند از: ۱۸ سال برای مشاغل پر خطر (مشاغلی که سلامت جسمی، روانی یا اخلاقی کودک را به خطر میاندازند)، ۱۳–۱۵ سال برای مشاغل سبک (مشاغلی که سلامت و امنیت کودک را تهدید نمیکنند و کودک را از تحصیل بازنمیدارند)، البته سن ۱۲–۱۴ سال ممکن است که تحت شرایط خاصی در کشوهای فقیر پذیرفتنی باشد.
بر اساس تعریف دیگری که توسط برنامه اطلاعات آماری و نظارت بر کودک کار در سازمان بینالمللی کار ارائه شدهاست، فردی کودک کار نامیده میشود که مشغول به یک فعالیت اقتصادی باشد، و سنش کمتر از ۱۲ سال باشد و یک ساعت در هفته یا بیشتر کار کند، یا سنش ۱۴ سال یا کمتر باشد و حداقل ۱۴ ساعت در هفته کار کند، یا سنش ۱۴ سال یا کمتر باشد و حداقل یک ساعت در هفته در یکی از مشاغل پر خطر مشغول به کار باشد، یا سنش ۱۷ سال یا کمتر باشد و در مشاغل «بدترین شکلهای کار کودکان» مشغول به کار باشد.
همچنان ناهماهنگی در بین دستگاههای مسئول در ایران بیداد میکند. جملهٔ زیر از محمدرضا جوادییگانه معاون شهردار تهران نشان میدهد هنوز حتی شهرداری هم نتوانسته است موضوع ممنوعیت کار کودک را به سرانجام برساند:
با وجود اینکه طبق قراردادهایی که شهرداری با پیمانکاران پسماند دارد، کار کودک ممنوع است، اما این کار توسط برخی پیمانکاران صورت میگرفته است، در چند روز اخیر شهردار تهران بخشنامه ی منع کار کودکان را صادر و در این بخشنامه از شهرداران مناطق، سازمان بازرسی و دیگر بخش های شهرداری خواسته شده که نظارت کافی را در این زمینه داشته باشند.
کودکان کار و خیابان حاصل مجموعهای از عوامل خانوادگی در سطح میانی (فقر و مشکلات اقتصادی خانواده، اعتیاد والدین، از همگسیختگی خانوادگی، عدم آشنایی والدین با مهارتهای فرزندپروری، سنت و رسوم خانوادگی) و عوامل اجتماعی – اقتصادی در سطح کلان (تضاد و شکاف طبقاتی، تبعیض، مهاجرت، حاشیه نشینی، دسترسی ضعیف به امکانات آموزشی و درمانی، جنگ، حوادث طبیعی و …) است.
حضور کودکان در خیابان باعث بروز مشکلات متعددی نظیر قرارگرفتن در معرض مصرف مواد اعتیادآور (محرک گل، مواد استنشاقی و سیگار)، بهرهکشی، خشونت و آزارهای جسمی و جنسی، ابتلا به انواع بیماریهای جسمی، روانی (نظیر اضطراب، افسردگی و ترس)، برچسبزنی و … میگردد. اثرات چنین آزارهایی پایدار و طولانی مدت است و میتواند از عوامل شکلگیری جرم و بزهکاری در حال و آینده باشد. اما آنچه که امروزه وضعیت کودکان را تبدیل به نوعی بحران لاینحل نموده و بر پیچیدگی آن افزوده واقعیتهایی است که هر روز با آن سر و کار داریم که به صورت خلاصه در ذیل به برخی از آنها اشاره میگردد
مشکلات عمده کودکان کار:
۱– کودکان کار و خیابان به افراد پیرامون و یا حتی امدادرسان “اعتماد” نمیکنند. زیرا آنها بارها و به شیوههای مختلف مورد انواع آزار قرارگرفتهاند. این کودکان اختلاف و فاصلهی خود با همسن و سالانشان را مشاهده نموده و فقر و فاصلهی طبقاتی را به خوبی درک کردهاند. افراد مختلفی نیز در قالب کمک و یاری آنها اقدام به سوء استفاده و بهرهکشی نمودهاند. لذا مفهوم اعتماد در بین این کودکان بسیار کم رنگ است. شاید بیاعتمادی نسبت به دیگران نوعی واکنش طبیعی و یک نوع مکانیسم دفاعی در مواجه با خطراتی باشد که سلامتی و زندگی آنها را تهدید مینماید.
۲– برخی از سازمانها و نهادها به منظور ساماندهی کودکان کار و خیابان اقدام به اجرای طرحهای ضربتی نموده اند. چنین طرز تفکری حاصل یک نگرش پادگانی نسبت به شرایط کودکان و کار و خیابان است. لذا نه تنها از تاثیرگذاری برخوردار نیست بلکه بر مشکلات این کودکان میافزاید. طرحهای ضربتی به منظور ساماندهی آسیب دیدگان اجتماعی نظیر کودکان کار و خیابان صرفاً یک اقدام نمایشی برای پوشاندن و فرار از پاسخگویی نسبت به مسئولیتهای متعددی است که بر عهدهی این سازمانها گذاشته شده است. در حالیکه یاری و حمایت از کودکان کار و خیابان یک فرایند پیوسته و مداوم بوده و نیازمند برنامهریزی عمیق و طولانی مدت است.
۳– نهادهای ارایه دهندهی خدمات به شکل جزیرهای عمل مینمایند. هماهنگی لازم بین آنها وجود ندارد. حتی در عمل، حضور و مدیریت یکدیگر را نیز انکار مینمایند. چنین روندی باعث موازی کاری بین بخشهای مختلف شده و به هدر رفتن سرمایههای مادی و معنوی منجر خواهد شد. در نهایت هیچ منفعتی متوجه این کودکان نخواهد شد.
۴– سازمانهای غیردولتی میتوانند نقش موثر و فعالی در ارایهی خدمات به کودکان کار و خیابان داشته باشند. با توجه به اینکه برخی از این سازمانها دارای قدمت زیادی هستند لذا برای بسیاری از کودکان کار و خیابان شناخته شده بوده و اثرگذاری آنها در آموزش و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بیشتر است.
۵– نگرش کاسبکارانه نسبت به حوزهی آسیبهای اجتماعی از جمله کودکان کار و خیابان از مشکلاتی بوده که دارای پیامدهای وسیع فرهنگی و اجتماعی است. بر اساس چنین نگرشی برخی از افراد از بودجه و امکانات موجود به منظور ساماندهی و بهبود وضعیت کودکان کار و خیابان برای مقاصد شخصی استفاده مینمایند. در حالیکه این کودکان از حداقل این امکانات برخوردار میباشند و یا حتی ذینفع نیز نباشند.
۶– ورود پلیس و نیروهای انتظامی به حوزهی کودکان کار و خیابان دارای تاثیرات طولانی مدت است. کودکان کار و خیابان مجرم نیستند. ارایهی خدمات به این کودکان میبایست توسط مددکاران اجتماعی و یا با نظارت آنها صورت پذیرد. حضور نیروهای انتظامی در فرایند ساماندهی کودکان کار و خیابان اولین گام در شکلگیری و پرورش شخصیت مجرم در دوران کودکی است. زیرا این افراد از مهارت لازم برای ارتباط با این کودکان برخوردار نبوده و در نتیجه ممکن است از اجبار و رفتارهای قهرآمیز استفاده کنند. بنابراین در ارایهی خدمات به کودکان کار و خیابان لازم است از حضور متخصصین و مددکاران اجتماعی استفاده شود.
۷– درصدی از کودکان کار و خیابان از اتباع کشورهای دیگر نظیر افغانستان هستند. برخی از آنها در ایران به دنیا آمده و فاقد شناسنامه میباشند. لذا از نظر قانونی و هویتی دچار مشکلاتی میباشند. ممکن است که حضور این کودکان در خیابان از نظر خانواده آنها چندان ناپسند نباشد. لذا در حضور این کودکان در خیابان با مشکل سنت و رسوم خانوادگی نیز مواجه هستیم. در ثانی بسیاری از این کودکان نانآور و بازوی اقتصادی خانواده محسوب میشوند. به این ترتیب یک توافق نانوشته بین کودکان و والدین جهت کار و حضور در خیابان وجود دارد. در نهایت چنین روندی به شکلگیری مدل قربانی- قربانی منجر میشود. یعنی هم خانوادهی کودک و هم کودک آسیب میبینند.
۸– امکان عدم حضور و حذف کودکان از خیابان وجود ندارد. به این دلیل که خیابان متعلق به آنهاست. تا زمانی که در جامعهای فقر، نابرابری، حاشیه نشینی، اختلاف وسیع طبقاتی، محدودیت دسترسی به آموزش و بهداشت و … وجود داشته باشد امکان عدم حضور کودکان در خیابان نخواهد بود. شاید یکی از دلایلی که برنامههای مقطعی به نتیجه نمیرسند عدم جامعیت و پرداختن به سطوح کلان و گسترده است.
۹– کودکان کار و خیابان خرده فرهنگهایی را شکل دادهاند که دارای ویژگیهای خاصی است. این کودکان کاسبکاران کوچکی هستند که تجربههای زیادی از حضور در خیابان کسب میکنند. هرگونه برخورد با این کاسبان از نظر عرفی و حتی قانونی ممنوع است. نمیتوان با تهدید و تطمیع از حضور این کودکان در خیابان جلوگیری نمود.
با توجه به موارد فوق در حال حاضر وضعیت کودکان کار و خیابان بیش از پیش دشوار و مزمن شده است. زیرا عوامل موثر در بروز این کودکان پیچیده، چند بعدی و معطوف به عوامل سطوح کلان و میانی است. کاهش حضور کودکان در خیابان و مشکلات آنها نیازمند اقدامات گسترده در حوزهی سیاستگذاری اجتماعی با هدف افزایش سطح رفاه اجتماعی، تدوین برنامههای راهبردی و طولانیمدت به منظور کاهش مشکلات و آسیب پذیری آنها، تعیین وضعیت حقوقی و قانونی حضور کودکان اتباع خارجی و ارایهی آموزشهای مستمر فردی، مهارتهای زندگی، پیشگیری از مصرف مواد و آموزشهای خانوادگی است. به این ترتیب به منظور کاهش حضور کودکان در خیابان نیازمند برنامههای چندبعدی در سطوح مختلف پیشگیری (اولیه، ثانویه و ثالثیه) با شناسایی عوامل خطرآفرین و کاهش این عوامل و تقویت عوامل محافظتی در سطوح مختلف خانوادگی و اجتماعی به منظور تقویت سطح رفاه اجتماعی، کاهش فقر و افزایش دسترسی و برابری در خدمات آموزش و بهداشت هستیم.
نوع اول کودکان کار – کودکان زباله گرد
طبق قانون شهرداری ، تنظیف شهر برعهده شهرداری است.
طبق ماده ۷ قانون مدیریت پسماند: مدیریت اجرایی کلیه پسماند غیر از صنعتی و ویژه در شهرها… برعهده شهرداری ها می باشد.
در شهرتهران با توجه به حجم بالای تولید روزانه پسماند خشک در تهران ، حدود ۱۵ درصد آن تفکیک و تحویل غرف پسماند خشک می شود و مابقی آن (۸۵%) در مخازن زباله توسط زباله گردان تفکیک می گردد.که تابع دو عامل زیر است:
۱٫عدم نظارت شهرداری بر اجرای اصولی صحیح تفکیک از در منزل
۲٫ سودجویی بیش از حد پیمانکاران زباله خشک ، رسما افراد زباله گرد پا به عرصه خیابان های شهر گذارده که عمده این ها از کودکان کار استفاده می کنند ، بدلیل کم هزینه بودن این قشر آسیب پذیر واستثمار راحت تر!
نوع دوم کودکان کار – تکدی گری:
طبق قانون ساماندهی متکدیان :
سازمانهای مسئول در امر جمع آوری ایشان، شهرداری –اداره کار – بهزیستی و نیرو انتظامی معرفی شده اند ونیز تامین محل و امکانات وتجهیزات اولیه مورد نیاز اردوگاه از طریق شهرداری باید صورت پذیرد و در ادامه همین قانون آمده : شهرداری موظف است نسبت به شناسایی و جمع آوری و تحویل افراد متکدی اقدام نماید.
تکدی گری در پیش نویس قانون جامع مدیریت شهری:
فصل اول بخش ششم پیش نویس، در ماده ۱۸۱ قانون، جمع آوری، اسکان موقت و توانمند سازی متکدیان را کماکان به شهرداریها محول کرده است.
مصداق های تکدی گری در تهران:
کودکان کار بر سر چهارراه ها جهت تمیز کردن شیشه های خودرو ، فروش گل ، فروش فال و …
افراد متکدی در گورستان ها خصوصا بهشت زهرا س به عنوان فروش گل ،گلاب ،گندم و…
یکی از آسیب ها و مسائل مورد توجه هر جامعه، پدیده تکدی گری و گدا صفتی است که با ساختارهای فرهنگی اجتماعی، اقتصادی هر جامعه ای در ارتباط است. در این بین این پدیده در شهرها به ویژه در شهرهای بزرگ از معضلات اجتماعی گریبان گیر بوده که با شیوه های گوناگون و با سوء استفاده از احساسات و عواطف انسانی، سعی در کسب منافع شخصی دارد که در نهایت باذلت و خواری و نمایش اعضای از کارافتاده، معلول، زخمی، بدشکل و. در گوشه و کنار شهر ها و حتی روستاها ی کشور پدیدار می شوند .در این راستا باید توجه داشت که این متکدیان و گدایان شامل دو طیف عمده هستند یک گرو هی از آنان، متکدیان بومی بوده و گروه دوم متکدیان خارجی نظیر کشورهای افغانستان، پاکستان، بنگلادش و. می باشند. در واقع متکدیان با گدایی کردن نه تنها به کار تولیدی نمی پردازند و یا خدمتی ارائه نمی دهند، بلکه علاوه بر مصرف گرایی در بسیاری از موارد در مسیر های انحرافی غیر قانونی حاوی دهها پیامد منفی اجتماعی و فرهنگی و بهداشتی برای کشور فعالیت می کنند.
تکدی گری، عوارض و مخاطرات زیادی را درپی داشته که بخشی از مطالعات مقطعی و روبنایی روی این پدیده، درباره مسائلی نظیر درآمد، مسکن، فقر مادی، فقر فرهنگی، ناکامی اقتصادی، نابسامانی اجتماعی، و سرانجام، دستگیری و بازپروری سخن می گوید عده ای سعی کرده اند این مشکلات و مخاطرات را تعدیل کنند و در نتیجه، آن را به گردن افراد دیگر انداخته، نشان دهند که تکدی گری امری طبیعی و پذیرفتنی است که می شود آن را نادیده گرفت و با آن کنار آمد. برخی از محققین در بررسیهای خود به ریشه ها، شیوه ها، انگیزه ها، پیامدها و راه های رفع تکدی گری، نظر داشته، این ریشه ها را مشمول پیری و از کارافتادگی، مسائل خانوادگی، اعتیاد و مهاجرت، دانسته که اهمیت این پدیده را برای هر کشوری مهم کرده است و در تمام کشورهای پیشرفته دنیا کنترل و پیشگیری از این گونه آسیب ها مورد توجه تمام سازمانهای مردمی و دولتی است. در این حال در کشور ما نیز هر چند برابر مواد ۷۱۲ و ۷۱۳ قانون مجازات اسلامی تکدی گری جرم محسوب می شود به همین علت افراد متکدی مجرم بوده و برابر قانون باید با آنها برخورد شود و پیش از این نیز حدود ۱۱ ارگان موظف شدند که با پدیده تکدی گری برخورد کرده و آن را ساماندهی کنند اما وجود این پدیده در کشور به ویژه نمود تکدی گران خارجی در شهر های بزرگ همچون تهران خود نشان از عدم توجه کافی نهاد های مسئول به این امر دارد.
در این حال باید گفت که هر چند علت کشیده شدن بعضی افراد به تکدی گری فقر و نیاز مالی افرادو بیکاری می باشد اما آنچه مشخص است در واقع درصد کمی از گداها از روی احتیاج به تکدی گری روی می آورند.
آنچه جالب است مافیای تکدی گری و عملکرد باندی گسترده ی این گروه ها در شهرهایی نظیر تهران است به طوری که تعداد زیادی از متکدیان ساعت کار، محل و موقعیت از پیش تعیین شده برای تکدی گری دارند و به صورت دسته جمعی و سازمان یافته و زیر مدیریت افراد سودجو، تکدی گری می کنند و گاه در شهر های بزرگ برای گریز از قانون به دستفروشی تغییر ماهیت می دهند و با فروش فال، گل، تمیز کردن شیشه خودرو و. در بسیاری از موارد شهروندان را با وجود عدم نیاز مجبور به خرید کالای خود می کنند. در واقع رویکرد مقابله بااین آسیب اجتماعی نیازمند اهتمام ویژه وهمکاری نهادهای مسئول با رویکردهای نوین در برابر برخورد با متکدیان است وازسویی دیگر نیازمند فرهنگ سازی در بین مردم (عدم کمک به این نیازمندان غیر واقعی) و انجام اقدامات حمایتی، مشاوره ای و اعطای فرصتهای بیشتر به متکدیان برای باز گشت سالم به جامعه می باشد.
مساله بزهکاری نوجوانان یک مشکل واقعی در جامعه ماست. قطع نظر از اینکه میزان و شدت بزهکاری هر روز بیشتر می شود و یا بدون تغییر باقی بماند، باید برای از بین بردن شرایط و موقعیت های جرم زا، در حد امکان چاره ای اندیشید.به بیان دیگر، بزهکاری امروز نوجوانان
می تواند عامل جرائم فردای بزرگسالان باشد .مگر آنکه برای پیشگیری و جلوگیری از آن اقدام جدی بعمل آید.
سلام
صورت مسئله و جواب مسئله را گفتید. ولی راه حل؟