راه بهشتی برای مردم و مسئولین خط ویژه نبود/ صدای رسای۱
عامل بمب گذاری نفوذی به نام کلاهی، عضو جداشدهی گروه منافقین بود که گفت دولتهای آلمان و انگلیس و آمریکا پشت صحنه ترور شهید بهشتی بودند.
به گزارش ۳۶۱ درجه ایران، حادثه هفتم تیرماه، شش روز پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری صورت گرفت. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر که در آن آیت الله خامنه ای، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.
روزنامه کیهان فردای آن روز در گزارشی نوشت: «حدود ساعت ۲۱ دیشب دو بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدت انفجار قسمت هایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت ده ها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید.بیش از نیم ساعت از انفجار گذشته بود که دوان دوان خودم را به محل حادثه رساندم. صد ها نفر از مردم تهران خود در خیابان های اطراف دفتر مرکزی حزب اجتماع کرده بودند و آمبولانس ها بی امان در رفت و آمد بودند. وقتی به چند قدمی محل انفجار رسیدم امدادگران نخستین افرادی را که زیر آوار مانده بودند به آمبولانس ها انتقال داده بودند. عامل بمبگذاری نفوذی به نام کلاهی، عضو جداشدهی گروه منافقین بود که گفت دولتهای آلمان و انگلیس و آمریکا پشت صحنه ترور شهید بهشتی بودند.
به گزارش ۳۶۱ درجه ایران و به نقل از پرتال امام خمینی(ره)، امام درباره واقعه هفتم تیرماه فرمودند: شما میبینید در زمانی که مرحوم آقای بهشتی زنده بودند، چه وضعی پیش آوردند این اراذل و ایشان را یک چهره دیگری نشان داده بودند که آن روز در خیابانها هم بر ضد ایشان تظاهرات میکردند، صحبت میکردند و نمیدانستند قصه را. شهادت ایشان اسباب این شد که یک بهره بزرگی ما برداشتیم و آن اینکه ثابت شد که آن انحراف بوده است، آن کار آنها انحرافی بوده است وهمین طور هر قصه ای که اینها خواستند از آن بهره برداری کنند، ما بهره برداری کردیم.
و البته خیلی خسارت به ما وارد شد، لکن خسارت در مقابل اسلام؛ یعنی، ما مقصد داشتیم، هدف داشتیم و هدف ما یک هدف الهی بود. افرادی را که از دست میدادیم البته مهم بودند، لکن در راه هدف. اگر بهره برداری برای هدف بود، ارزش داشت و ما بهره برداری کردیم برای هدف. اگر این مسائل واقع نشده بود، شما، حزب شما هم میدانید چه جوری بود وضعش بین مردم؟ بین مردم شماها را یک صورت کریهی، حزب حاکم …! الآن هم دارند در خارج هی حزب حاکم، حزب حاکم میگویند و شماها را که در رأس حزب هستید، یک صورت مشوهی! آن وقت نشان میدادند که شاید مردم غیر آگاه، همه شاید قبول میکردند که مسأله این است و اینها هستند که دارند انحصار طلبی [میکنند]، اینها هستند که دارند همه چیز را برای خودشان چه میکنند، اینها هستند که دارند اسلام را چه میکنند.
شما دیدید که صبح آن روزی که مرحوم آقای بهشتی و آن هفتاد نفر مظلوم در آنجا، آن طور به وضع فجیع شهید شدند، مردم فرق کردند؛ یکدفعه تمام صحبتها برگشت. آنهایی که فریاد [میزدند،] همانهایی که بهشان تزریق کرده بودند که این آدم چطور و کذا و کذاست و آن طور برای ایشان شعار به ضد ایشان میدادند، یکدفعه شعارها برگشت و به نفع ایشان شد؛ یعنی، به نفع اسلام شد. حزب شما هم معرفی اش آن طوری که در آن وقت میکردند، همین طورها بود که این حزبی است که حزب حاکم و انحصار طلب و کذا و کذا و چنان [است.] خوب، من البته تمام حزب را که من نمیشناختم و نمیشناسم، لکن افرادی که این حزب را ایجاد کردند، خوب، من میشناختم.