کد خبر:47094
پ

«انقلابی ماندن یا نماندن» مسئله اینست!

انقلابی بودن مهم است و انقلابی ماندن مهم تر است.

به گزارش ۳۶۱ درجه ایران، انقلاب مثل آتشفشان است، تمام شدن ندارد؛ مثل یک جویبارى است، اگراز سرچشمه نجوشد، خشک خواهد شد؛ دارد میجوشد که می‌بینید اسلام و قرآن در جریان است و همچنان دشمن را میلرزانَد و میترسانَد و دوستها را شاداب میکند و به قوّت وادار میکند.

انسان و جمعِ انقلابی در پرتو شناخت حقیقتِ انقلاب شناخته می‌شود. نکته‌ی بنیادین این است که «انقلاب یک حادثه‌ی دفعی نیست؛ انقلاب یک دگرگونی است؛ این دگرگونی بتدریج انجام میگیرد.» «انقلاب تمام نمیشود، انقلاب استمرار دارد، انقلاب ادامه دارد، انقلاب متوقّف نمیشود. یک صیرورتی وجود دارد؛ صیرورت یعنی شدن، شدنِ دائم، تحوّل دائمی؛ در مسیر انقلاب یک صیرورت دائمی‌ای وجود دارد که این صیرورت دائمی، بتدریج آن آرزوهای بزرگ را، آن ارزشهای والا را، آن آرمانها را در جامعه تحقّق میبخشد.» بنابراین انقلابی کسی است که در این حرکت دائمی برای تحققِ اهداف و آرمان‌های انقلاب نقش ایفا کرده و مجاهدت می‌کند: «آرمانهای انقلاب در کوتاه‌مدّت تحقّق پیدا نمیکند؛ اگر بخواهیم این آرمانها در جامعه تحقّق پیدا کند، یک حرکت بلندمدّت لازم دارد. یعنی چه؟ یعنی زنده بودن انقلاب. ببینید! اینکه مدام میگوییم انقلابی باشیم، انقلابی بمانیم، معنایش این است. اگر چنانچه انقلاب استمرار پیدا کرد، تحقّق این آرمانها ممکن خواهد شد.»

شاخص های فرد انقلابی

تفکر انقلابی شاخص‌های معینی دارد: «شاخص اوّل، پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب؛ شاخص دوّم، هدف‌گیری آرمانهای انقلاب و همّت بلند برای رسیدن به آنها. شاخص سوّم، پایبندی به استقلال همه‌جانبه‌ی کشور، استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی -که مهم‌تر از همه است- و استقلال امنیّتی؛ شاخص چهارم، حسّاسیّت در برابر دشمن و کار دشمن و نقشه‌ی دشمن و عدم تبعیّت از او. شاخص پنجم، تقوای دینی و سیاسی است. این پنج شاخص اگر در کسی وجود داشته باشد، قطعاً انقلابی است. و انسانِ انقلابی «شجاعت دارد، اهل اقدام است، اهل عمل است، ابتکار می‌ورزد، بن‌بست‌شکنی میکند، گره‌گشایی میکند؛ از چیزی نمیترسد، به آینده امیدوار است، به امید خدا به سمت آینده‌ی روشن حرکت میکند؛ انقلابی‌گری یعنی این

از راه برگشته ها چه کسانی هستند؟

فتحِ قله‌ها آسان نیست. همیشه هستند کسانی که از نفس می‌افتند و دچار آفتِ ارتجاع و برگشت از مسیرِ حق می‌شوند. «بعضی در بین راه برمیگردند؛ البته اینها به ضرر خودشان عمل میکنند؛ «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه». آن کسانی که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانی هستند که در تابستان روزه گرفته‌اند و تا اواخر روز، روزه را حفظ میکنند، اما یک ساعت به غروب، دو ساعت به غروب طاقتشان تمام میشود؛ افطار میکنند.

معمولا از راه‌برگشته‌ها و آنان که گرفتارِ ریزش شده‌اند توجیهاتی هم دارند. آنها «برای وادادگی بهانه می‌آورند، برای پشیمانی بهانه می‌آورند؛ بهانه هم این است که دنیا تغییر کرده، همه چیز عوض شده». «بعضیها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بین‌المللی، میخواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمیشود. این نشانه‌ی بیصبری و نشانه‌ی خسته شدن است. گاهی این خسته شدن را – که خودشان خسته شده‌اند – به مردم نسبت میدهند.

دلایل ریزش انقلاب

این ریزش و انقلابی نماندن اما دلیل روشنی دارد. «وقتی با خدا قطع رابطه شد، انسان حتّی خودش را هم درست نمیتواند بشناسد، چه برسد به جامعه‌اش، چه برسد به آرمانهایش. چه جور انسان با خدا قطع رابطه میکند؟ وقتی که هوسها، گرایشهای مادی، خودمحوریها بر جان انسان غلبه پیدا کرد و این جاذبه‌ها مثل تار عنکبوتی، حشره‌ی ضعیفِ همت و ایمان آنها را در خود فرا گرفت، آن وقت متوقف میشوند. اینجوری داشتیم. در گذشته هم داشتیم، در آینده هم خواهیم داشت؛ اینها ریزشها هستند. آن کسانی که از راه انقلاب و مسیر انقلاب باز میمانند، لزوماً کسانی نیستند که از اول، کمر دشمنی با انقلاب بسته‌اند. وقتی که انگیزه‌ی مادی بر انسان غلبه کرد، در راه میماند؛ وقتی هدفهای کوچک و حقیرِ شخصی: رسیدن به مال و منال، رسیدن به تجملات، رسیدن به ریاست، رسیدن به قدرت، برای انسان شد هدف، هدف اصلی از یاد میرود.»  لذا ««انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا». اینی که میبینید یک عده‌‌‌‌‌ای در مقابل دشمن منهزم میشوند، طاقت نمی‌آورند، نمیتوانند ایستادگی کنند، به خاطر آن چیزی است که قبلاً از اینها سر زده است؛ باطن خودشان را با گناه و با خطا خراب کرده‌‌‌‌‌اند. لغزشها انسان را فاسد میکند. این فساد، به انحراف در عمل و گاهی به انحراف در عقیده منتهی میشود.»

رمز انقلابی ماندن چیست؟

حقیقت این است که «مشکل‌تر از انقلابی بودن و گرایش انقلابی داشتن، انقلابی ماندن است؛ چه فرد، چه جمع.» و البته «انقلابی ماندن» هم راه و قاعده‌ی مشخص و ثابت و مستحکمی دارد: «برای اینکه بتوانیم خودمان را انقلابی نگه داریم باید چه کار کنیم؟ توصیه‌ی بنده این است که باید مراقبه کنیم، باید حساب‌کشی کنیم از خودمان. مراقبه‌ی دائمی لازم است. ما انسانها ضعیفیم، در معرض خطریم، در معرض لغزشیم؛ مراقب باشیم، مراقب خودمان باشیم. این مراقبت، در اصطلاح قرآنی و اسلامی، اسمش تقوا است؛ تقوا یعنی همین مراقبت دائمی از خود که دامن انسان گیر نکند به این خارهای دُور و بَر.»  اهمیت موضوع در این است که «هر چیز دیگری قابل خسته شدن است، جز ایمان با طراوت دینی.» 
نکته‌ی مهم اما این است که «گمان مصونیت از انحراف را مطلقاً در خودمان نباید راه بدهیم؛ یعنی هیچ‌کس نباید بگوید وضع ما که روشن است و مثلاً در خط صحیح و در خط دین و خدا داریم حرکت میکنیم و منحرف نمیشویم؛ نه، چنین چیزی نیست. امکان لغزش و انحراف از خط مستقیم برای همه هست و همه هم وسیله‌ی اجتناب از این انحراف را دارند.»

نهایت خط انقلابی نصرت الهی است

«انقلاب اسلامی یک حقیقت است، برخاسته‌ی از یک سنت الهی است؛ این را نمیشود از بین برد، این را نمیشود متزلزل کرد.» «اینجور نیست که با روی گرداندن کسانی، این حرکت عظیم، این بنای معظم و شامخ تکان بخورد. با برگشتن یک عده‌ای از این قافله‌ی عظیم، هرگز این قافله از راه باز نمیماند. دلها را باید نگه داشت.» و البته «رسیدن به قله، بدون عبور از گردنه‌ها، یک خیال باطل است. اگر بخواهید به قله برسید، باید بروید از همین پائین کوه شروع کنید، حرکت کنید، سختی‌ها را تحمل کنید، عرق بریزید، خسته بشوید، مشکلات فراوانی را در راه تحمل کنید، بالاخره هم به قله برسید.» و نهایتِ خط انقلابیگری و انقلابی ماندن هم پیروزی و نصرت الهی است. «آینده‌ی ملت ایران، رسیدن به قله‌های والای علم، اقتدار، رفاه و شرف است. این آینده‌ی حتمی است. و این وعده‌ی الهی است. قرآن به ما وعده داده است، اسلام به ما وعده داده است که اگر ملتها حرکت کنند، ایمان نشان بدهند، غیرت نشان بدهند، خسته نشوند، صبر پیشه کنند، استقامت کنند، حتماً به هدفهای خودشان خواهند رسید.»

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

اخبار فوری