کد خبر:162253
پ

استقبال روس ها و اسرائیلى ها و تندروهاى داخلى از درگیرى ایران و آمریکا

فارغ از اتهامات زده‌شده به ایران این نکته بسیار مهم است که وضعیت سیاسی و نظامی در منطقه ناپایدار است.

 به گزارش ۳۶۱ درجه ایران به نقل از نو اندیش ایرانیان؛ هم‌میهن در سرمقاله خود نوشت؛

در پی حمله به یک پایگاه نظامی ارتش آمریکا که در مرز اردن و سوریه انجام شد، جریان تندی علیه ایران در فضای رسانه‌ای غربی شکل گرفت که این حمله را منتسب به گروه‌های تحت حمایت ایران معرفی کردند و خواهان واکنش تند آمریکا شدند؛ به‌ویژه آنکه چند تن از نظامیان آمریکایی کشته و چند ده نفر هم مجروح شدند. فارغ از اتهامات زده‌شده به ایران این نکته بسیار مهم است که وضعیت سیاسی و نظامی در منطقه ناپایدار است. 


در این میان، اسرائیل و تا حدی روس‌ها نیز ترجیح می‌دهند این وضعیت به سمت تنش‌های تندتری جریان یابد. اسرائیل برای خلاص شدن از فشاری که بر اثر جنگ غزه علیه آن وجود دارد و روسیه نیز به علت باز شدن یک جبهه جدید در جهان که موجب فراموشی جنگ اوکراین و احتمالاً آماده شدن غرب برای سازش در آن جنگ خواهد شد.


به‌رغم این‌ها، بدون تردید افزایش تنش به زیان مردم منطقه است. هر کدام از کشورهای منطقه نیز به نحوی علاقه‌مند هستند که از تشدید تنش پرهیز کنند؛ از جمله سیاست رسمی ایران پرهیز از گسترش تنش و درگیری نظامی است. 


با این حال برخی جریانات تندرو هستند که منافع خود را در تشدید بحران می‌دانند. آنان که گمان می‌کنند در شرایط عادی قادر به پاسخگویی به مطالبات عمومی و وعده‌های داده‌شده نیستند، از چنین بحرانی استقبال می‌کنند تا بلکه مفری برای توجیه ناتوانی‌های خود پیدا کنند. 


آنچه که موجب تأسف فراوان است، آگاهی آنان از مغایرت این رویکرد با سیاست رسمی نظام است؛ سیاستی که نه‌فقط در عمل، بلکه صراحتاً نیز چندین‌بار اظهار شده است. پس از جنگ غزه افراد نابخرد و حتی به تعبیری لاف‌زن در اینجا می‌خواستند که آن را به ایران منتسب کنند تا بلکه خود را در کاری که حضوری نداشتند شریک کنند؛ شراکتی که هم غیرواقعی و غیراخلاقی و هم متضمن خسارت‌های فراوان برای مردم ایران بود و از همه مهمتر اینکه چنین شراکتی علیه آرمان فلسطین نیز محسوب می‌شود. 


گرچه مواضع مقام رهبری پاسخ روشنی به این گروه بود ولی متاسفانه، گویا همچنان دست‌هایی در کار است که به‌رغم میل و منافع ایران، کشور را درگیر مسائل نظامی منطقه کنند.


فارغ از هر نکته‌ای، آنچه که در حال حاضر شاهد آن هستیم، یک واقعیت انکارناپذیر است. این واقعیت که ناپایداری سیاسی و نظامی منطقه بیش از هر کشور دیگری بر ایران اثرات منفی دارد. وضعیت قیمت‌ها و نرخ ارز در روزهای گذشته نشانه‌ای از این حقیقت است. اینکه بانک مرکزی بگوید، «منابع ارزی کشور در وضعیت مناسبی قرار دارد و پاسخگویی به تقاضاها و تخصیص ارز برای مصارف رسمی طبق روال ادامه دارد. بنابراین بروز برخی نوسانات در بازار غیررسمی گذرا و موقت خواهد بود. هیجانات بازار ارز اساساً دارای ریشه‌های روانی بوده و ناشی از وجود کمبود واقعی نیست»، مسئله‌ای را حل نمی‌کند. زیرا واقعیت در بطن جامعه است. 


تورم دی‌ماه نیز همچنان بالا و ۲/۶درصد بود، و به احتمال فراوان تورم تا مدتی و حداقل در ماه‌های بهمن و اسفند و سپس فروردین روند صعودی خواهد داشت.   


از سوی دیگر فشارهای عجیب مالیاتی در راه است و اگر اینها را با فشارهای اجتماعی که به‌ویژه در مورد زنان بسیار گسترده شده است و با احکام قضایی و اقدامات عملی علیه ایران در کشورهای دیگر و… و با مجموعه‌ای از مسائل در کنار هم نگاه کنیم، متوجه شدت عوارض ناپایداری نسبت به خودمان می‌شویم. مسئله فقط ناپایداری نیست، فقدان چشم‌انداز و نبودن امید نسبت به آینده، حتی بیش از ناپایداری موجود ناراحت‌کننده است. از این منظر ساده‌لوحانه است که جناح حاکم گمان می‌کند هیچ مشکلی نداریم و افق روشنی پیش روی دولت و جامعه است. این خودفریبی بزرگی است. فرصت‌ها چون ابر بهاری می‌گذرند. آنها را باید دریابیم. بدون اصلاح سیاست‌های مشکل‌آفرین که با همکاری و مشارکت عمومی باید همراه باشد، از این بحران و بی‌افقی نمی‌توان خارج شد.

منبع
نواندیش ایرانیان
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

اخبار فوری