کد خبر:18045
پ

آیت‌اللهی که به کافه رفت!

گفت: جایی که شما دو تا اندیشیده‌اید و اندیشمندان هم هستند حتما می‌آیم… اما مراقب باش فردا تیتر نزنند آقارضی آمد عقد آقارضا!؟ هر دو کلی خندیدیم.

به گزارش ۳۶۱ درجه ایران، محمدرضا اسدزاده، روزنامه‌نگار حوزه فرهنگ و اندیشه و دبیر اسبق شورای ارزشیابی هنرمندان در یادداشتی به بهانه رحلت آیت‌الله سیدرضی شیرازی، به ذکر خاطره مراسم عقد خود پرداخت و نوشت:

یک روز عصری رفتم خانه‌اش و گفتم: حضرت آقا! می‌خواهم عقد دائمم را شما بخوانید، اما در یک جای متفاوتی که من و همسرم ماه‌های زیادی با هم در آن نشسته‌ایم و اندیشیده‌ایم برای یک زندگی!
خندید و گفت: خب خیر است. امان از دست شما جوان‌ها!
گفتم استاد حکیمی هم هستند و استاد خرمشاهی هم. من و همسر خواسته‌ایم که شاهدان عقدمان از اندیشمندان باشند.
گفت: جایی که شما دو تا اندیشیده‌اید و اندیشمندان هم هستند حتما می‌آیم… اما مراقب باش فردا تیتر نزنند آقارضی آمد عقد آقارضا!؟ هر دو کلی خندیدیم.
فیلسوف و فقیه پیر، عاشقانه آمد. او برای عقد دائم ما به کافه‌ای آمد روبروی تئاتر شهر تهران. به کافه گرامافون!
و این در کنار شگفتی آن عقد، رخدادی ماندگار شد که توانستم عالم و اندیشمند بزرگ تهران را به کافه‌ای دعوت کنم.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

اخبار فوری